قيام پانزده خرداد42

قيام پانزده خرداد42

در سحرگاه 15 خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهي به خانه ي امام در قم يورش بردند و امام خميني« قدس سره» را كه سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشوراي حسيني در مدرسه ي فيضيه، طي سخنان كوبنده اي پرده از جنايات شاه و اربابان امريكايي و اسراييلي او برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم به زنداني در تهران منتقل كردند.

قيام خونين پانزده خرداد

ديباچه

رفراندوم ساختگي

حمله به مدرسه فيضيه قم

محرم  1383 هجري قمري و مقدمات قيام خونين 15 خرداد 1342

تظاهرات دهم محرم 1383

بخشي از سخنان تاريخي امام خميني« قدس سره»

دستگيري امام قدس سره و قيام خونين 15 خرداد

مقدمه

اين كه، چه عواملي در پيروزي انقلاب اسلامي و واژگوني رژيم 2500 ساله ي شاهنشاهي، نقش اصلي و اساسي داشته اند از اهميت ويژه اي برخوردار است.

از سال 1341 كه نهضت مقدس امام خميني قدس سره آغاز شد، تا سال 1357 كه اين نهضت به ثمر رسيد با ظهور انقلابي بي نظير كه ثمره ي آن تحقق نظام جمهوري اسلامي بود، همواره تني چند از عالمان مجاهد، با ياري مردم فقير و زجر كشيده، خود را به آتش و خون زدند و با تحمل سختي هاي بسيار مبارزه را تا پيروزي نهايي ادامه دادند.

در طي اين سال ها، ضمن نبردِ نابرابر ايمان و كفر، مناديان حق و حقيقت ديني، با الگو قرار دادن مبارزات صدر اسلام، و با جدّيت وصف ناپذير، نهضت مقدس امام خميني« قدس سره» را استمرار بخشيدند و روحيه ي سلطنت ستيزي را تقويت كردند و در هر مناسبتي با نام رهبر تبعيدي خود حركت انقلابي جمعيت هاي تظاهر كننده را پرشتاب و با توان ساختند.

قيام 15 خرداد نقطه ي عطفي در تاريخ مبارزات ملت قهرمان ايران است، كه رهبري داهيانه ي امام خميني« قدس سره» و ياري روحانيان انقلابي  در تداوم آن، طي يك دوره ي پانزده ساله، نقش اساسي داشته است. و در همه ي آن سال ها سال روز 15 خرداد هيچ گاه در سكوت و خاموشي سپري نشد؛ زيرا كه 15 خرداد براي امت قهرمان و شهيد پرور ايران، از اهميت و اعتبار ويژه اي برخوردار بوده و خواهد بود.   

15 خرداد، روز قيام خونين مردم جان بركفي بود كه، به نام اسلام و براي اسلام به ميدان آمدند و عليه نظام ستمشاهي شوريدند. 15 خرداد روز آغاز نهضت مقدس اسلامي، روز عصيان عليه طاغوت و طاغوتيان و روزي بود كه ملت ايران زير بيرق اسلام گرد آمد و براي مقابله با دشمنان اسلام و قرآن وارد صحنه شد و پشت رژيم ستمشاهي را به لرزه انداخت.

در سحرگاه 15 خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستمشاهي به خانه ي امام در قم يورش بردند و امام خميني« قدس سره» را كه سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشوراي حسيني در مدرسه ي فيضيه، طي سخنان كوبنده اي پرده از جنايات شاه و اربابان امريكايي و اسراييلي او برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم به زنداني در تهران منتقل كردند.

هنوز چند ساعتي نگذشته بود كه خيابانهاي شهر قم زير پاي مردان و زنان مسلمان و انقلابي كه به قصد اعتراض از خانه هايشان بيرون آمده و به حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند، به لرزه در آمد. همين صحنه، در همان روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و مردم ايران با قيام گسترده ي خود نشان دادند كه خواستار برقراري حكومت اسلامي و پايان دادن به رژيم ستمشاهي هستند. به همين جرم بود كه گلوله هاي شليك شده از خشم و كينه ي حكومت شاه، قلب صدها مسلمان انقلابي به پا خاسته را در 15 خرداد 1342 نشانه رفت و آنان را به خاك و خون كشيد. بدين ترتيب، تاريخ ايران اسلامي و تاريخ مبارزات امت اسلامي، در روز 15 خرداد 1342 ورق خورد و فصل جديدي در كارنامه ي رويارويي مستضعفان با مستكبران گشوده شد.

رفراندوم ساختگي

روز 6 بهمن 1341 براي شش اصل پيشنهادي شاه رأي گيري شد. در مدت اخذ رأي دو صندوق وجود داشت. يكي براي آراي موافق و ديگري براي مخالف. در تهران در همان دقايق اول اين خبر چون بمبي صدا كرد كه چند نفري كه رأي مخالف در صندوق ها ريخته اند، مورد ضرب و شتم مأموران قرار گرفته و به زندان انتقال يافته اند. مخالفان به جاي دادن رأي مخالف، از شركت در رفراندوم خودداري كردند. در هر حال دولت اعلام كرد 000، 598، 5 نفر در رفراندوم شركت و رأي مثبت دادند. آراي مخالف فقط 4015 رأي اعلام شد.     

شاه در روز 8 بهمن به دنبال اعلام نتيجه رفراندوم، طي نطقي گفت:

«در آينده، كشور ايران را كشور آزاد مردان و آزاد زنان مي سازيم. زن و مرد ايراني با استفاده از شرايط جديد اجتماعي، دوشادوش يكديگر براي ساختن ايران آباد خواهند كوشيد. آنچه روي داد انقلابي بزرگ، قانوني و مقدس است كه شما بر آن صحه نهاديد و ما به همت شما مملكتي خواهيم ساخت كه با پيشرفته ترين ممالك برابري كند.»

يكي از اصولي كه به رأي عمومي گذاشته شد، تجديد نظر در قانون انتخابات بود. هيأت وزيران بر اساس مصوبه ي تجديدنظر در انتخابات، تصويب نامه اي صادر كرد و دولت به استناد اين تصميم خلاف قانون اساسي، براي زنان حق انتخاب كردن و انتخاب شدن را به رسميت شناخت. با توجه به اين كه اين موضوع نه معناي آزادي زن در حق رأي دادن بود، بلكه ترويجِ بي بندوباري و حضور زنان در كانون هاي فحشا و منكرات بود و اين مطلب را امام و علما به خوبي دريافتند، لذا براي حفظ كيان و كرامت انساني زنان بزرگوار، جامعه ي روحانيت قم به زعامت آيت الله العظمي امام خميني« قدس سره» اين تصميم دولت را بدون عكس العمل نگذاشت و واكنشي شديد نشان داد .

آيات عظام پس از نشست و گفتگو، مبادرت به صدور اعلاميه اي 6 صفحه اي مستند و مستدل نمودند و زير آن را امضا كردند. امضا كنندگان عبارت بودند از: آيات عظام امام خميني« قدس سره»، لنگرودي، زنجاني، علامه طباطبايي، موسوي يزدي، گلپايگاني، شريعتمداي، آملي، و مرتضي حائري.

در اعلاميه ي ياد شده با توجه به قانون اساسي و قوانين موضوعه كشور، اقدام دولت را در صدور تصويب نامه ي هيأت وزيران مبني بر اصلاح قانون انتخابات، غير قانوني اعلام و به دولت به شدت اعتراض شد.    

حمله به مدرسه ي فيضيه قم

امام خميني« قدس سره» در مبارزات خود عليه استبداد، عملاً رهبري قيام را در دست گرفت و ساير علما به دنبال او قدم برداشتند. از جمله ي اقدامات ايشان اعلاميه اي خطاب به علما و روحانيان بود. متن اعلاميه به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

خدمت ذي شرافت حضرات علماي اعلام و حجج اسلام دامت بركاتهم اعظم الله تعالي اجوركم. چنان چه اطلاع داريد، دستگاه حاكمه مي خواهد، با تمام كوشش به هدم احكام ضروريه ي اسلام، قيام و به دنبال آن مطالبي است كه اسلام را به خطر مي اندازد و لذا اين جانب عيد نوروز را به عنوان عزا و تسليت به امام عصر(عج) جلوس مي كنم و به مردم اعلام خطر مي نمايم. مقتضي است حضرات آقايان نيز همين رويه را اتخاذ فرمايند، تا ملت مسلمان از مصيبت هاي وارده بر اسلام و مسلمين اطلاع حاصل نمايند.

والسلام عليكم و رحمةالله بركاته.

روح الله الموسوي الخميني

26 شوال1382

پس از صدور اعلاميه، علماي تهران و ساير شهرستان ها به تبعيت از، امام طيّ اعلاميه هايي عيد را عزاي ملي اعلام، و متذكر شدند، به جاي ديد و بازديد مجالس سوگواري تشكيل شود. از جمله آيت الله سيد محمّد بهبهاني در اين زمينه، اعلاميه اي انتشار داد.

يورش به مدرسه ي فيضيه قم كه، در بعداز ظهر روز دوم فروردين 1342 صورت گرفت از فجايع حكومت شاه مي باشد. اعلاميه امام خميني« قدس سره »درباره ي حمله به مدرسه فيضيه و تشريح جنايات آن موجب شد كه علماي شهرستان ها و اهل منبر به حركت سريعتري دست بزنند و گذشته از انتشار اعلاميه هاي متعدد و همدردي با علماي قم، چند روزي از رفتن به مساجد و منابر و اقامه ي نماز جماعت خودداري كردند.       

اعلاميه ي كوبنده و تكان دهنده ي امام خميني كه، به مناسبت چهلمين روز فاجعه قم صادر شد، بار ديگر افكار عمومي را متوجه اقدامات شاه و دولت كرد.

محرم1383 هجري قمري و مقدمات قيام خونين 15 خرداد 1342

ماه محرم هر سال، يادآور قيام امام حسين بن علي «عليه السلام» است. امام حسين «عليه السلام» همواره مشعل فروزاني براي نهضت هاي اسلامي است و جامعه ي تشيّع در طي قرن ها، به ياد امام حسين« عليه السلام» مي گريد و خون او را حيات بخش نهال آزادي و حق و عدالت مي داند. مسلمان شيعه در هر كجاي دنيا باشد، دهم محرم را به عنوان عاشوراي امام حسين« عليه السلام» مي شناسد و پيوندي معنوي و نامرئي با امام حسين« عليه السلام» او را به تفكر در قيام خون و شهادت مي برد و بر حسب استعداد، نكاتي از پيامِ امام حسين« عليه السلام» را از فراز نسل ها مي گيرد. چه بسيار انسان هاي والا كه با لحظاتي در ياد امام حسين «عليه السلام» همه عوامل ذلت و خواري را كنار گذاشته اند و در راه حق و پيوستن به مكتب او جان باخته اند. با حضور اين نقطه ي درخشان، فرارسيدن محرم 1383قمري و پا بر جا بودن حوزه ي قم با وجود تلاشي كه دولت در تعطيل آن نمود، معني بسيار داشت. معني حضور امام حسين عليه السلام در مبارزه اي بزرگ. به همين جهت رژيم حاكم مي بايست تدابير لازم را كرده باشد تا، به هر ترتيب از محرم بگذرد. اعلاميه ي شهرباني كل كشور، عباراتي داشت كه نگراني دولت را مي رساند و از مردم مسلمان سوگواري مشروع مي خواست، يعني سوگواري كه توأم با دعاي به تاج و تخت شاه باشد و زياني به منافع امپرياليسم امريكا و انگليس نرساند. اما رهبر بيدار نهضت، تمام قوا را مجهز كرد، تا محرم صورت واقعي خود را باز يابد و به همين لحاظ در پيامي كه امام خميني« قدس سره» به وعاظ و گويندگان ديني و هيأت هاي مذهبي داد، فرمود:

«... دستگاه جبار ... درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغين و سران هيأت عزادار است كه از مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسري واگذارند.

لازم است تذكر دهم كه، اين التزامات علاوه بر آن كه ارزش قانوني نداشته و مخالفت با آن هيچ اثري ندارد، التزام گيرندگان، مجرم و قابل تعقيب هستند...    

... عجب است دستگاه، بي پروا ادعا دارد كه قاطبه ي ملت با اوست و از پشتيباني اكثريت قاطع برخوردار است، با اين وصف در تمام شهرستانها، قرا و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهديد ملت، خفقان ايجاد مي كند. اگر اين ادعا صحيح است، ملت را اين چند روز به حال خود واگذارند تا، از پشتيباني مردم متمتع شده، موافقت 6 ميليوني به همه ملل جهان ظاهر، والاّ اشاعه اكاذيب براي تشويق افكار عامه بر خلاف مصالح اسلام و مملكت، جرم و قابل تعقيب است... حضرات مبلغين ... از توهّم چند روز حبس و زجر نترسند، (وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا و اَنْتُم الْاَعْلَونْ اِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينْ). آقايان بدانند، كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بني اميه نيست... خطر اسراييل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد... سكوت در اين ايام تأييد دستگاه جبار و كمك به دشمنان اسلام است... از سخط خداي تعالي بهراسيد. اگر به واسطه ي سكوت شماها به اسلام لطمه اي وارد آيد، نزد خداي تعالي و ملت مسلمان مسؤول هستيد... از اخافه و ارعاب سازمان ها و دستگاه شهرباني هراسي به خود راه ندهيد...»

ملاحظه مي شود، امام تكليف خود را به چه ترتيب انجام مي داد. و با دقت اوضاع را بررسي مي كرد و نتايج به دست آمده را در اختيار مبارزان مي گذاشت. همان طور كه در آن دهه ي محرم، وعاظ تنها لعن و نفرت و اظهار انزجار نسبت به يزيدِ دودمان اموي نداشتند، بلكه با نوحه سرايي و خواندن اشعار انقلابي براي كشتگان مدرسه فيضيه، به ياري امام حسين «عليه السلام» مي شتابند، خطر اسراييل را براي امت مسلمان يادآور مي شوند و تأكيد روي خطري مي كنند كه، از جانب رژيم هاي وابسته، بر اسلام وارد مي شود و كمتر از خطر بني اميه نيست.

تظاهرات دهم محرم 1383

مقدمات، حاكي از تظاهرات گسترده روز عاشورا بود. خطبا و وعاظ طي دهه ي محرم گفتني ها را بيان كردند و روزنامه هاي دولتي هم به همراه راديو سعي كردند، آرامش حفظ شود و كمتر مردم به آگاهي هايي دست يابند. از نظر اين رسانه هاي گروهي، در كشور، خبري نبود. تمام تبليغات در اطراف نتايج رفراندوم و انقلاب سفيد شاه دور مي زد و ثمرات آينده ي آن، يكي، بعد از ديگري شمرده مي شد و به دهقان و كارگر و ديگر طبقات نويد و بشارت زندگي مرفهي را مي داد و از دين و مذهب و روحانيت به عنوان ارتجاع و خطر ارتجاع و موانعي كه انقلاب سفيد را تهديد مي كند ياد مي شد.

روز عاشورا ده ها هزار نفر از مردم كه در جريان دقيق مبارزه بودند، با در دست داشتن عكس هاي امام با شعارِخمينيخدانگهدار تو،ملت طرفدار تو، به خيابان هاي تهران ريختند. محل اجتماع، مسجد و مدرسه حاج ابوالفتح در نظر گرفته شده بود؛ اما اين مدرسه از صبح زود در محاصره ي پليس قرار گرفت ولي در اثر ازدحام جمعيت براي مراسم عزاداري و فرياد شعارهاي ضد رژيم، كنترل از دست پليس خارج، و مسجد و اطراف آن در اختيار مردم قرار گرفت و با شعار به راهپيمايي پرداختند. تظاهر كنندگان، پس از عبور از سه راه امين حضور و سرچشمه، به ميدان بهارستان رسيدند و پس از نصب عكس امام، در اين ميدان به خيابان فردوسي رفتند و با نطق و خطابه، انقلاب سفيد شاه را محكوم ساختند و، سپس به سوي دانشگاه تهران حركت و فرياد «خميني بت شكن خدانگهدار تو» اوج گرفت.    

در بازگشت، وقتي جمعيت به مقابل كاخ مرمر رسيد، فريادِ «مرگ بر اين ديكتاتور» طنين انداز شد.»

در واقع هدف از تظاهرات در همين جمله خلاصه شده بود و سقوط شاه را طلب مي كرد. راهپيمايي و تظاهرات آن روز در ساعت 3 بعدازظهر پس از بازگشت به بازار پايان گرفت و تظاهرات فرداي آن روز از مسجد  شاه اعلام شد. شب يازدهم، هم تظاهراتي از جانب دانشجويان دانشگاه تهران در حمايت از رهبري نهضت با شعار خميني پيروز است، صورت گرفت. اين تظاهرات از مسجد هدايت خيابان استانبول تا ميدان شاه ادامه يافت و جمعيت تظاهر كننده به عزاداران مدرسه حاج ابوالفتح پيوست.     

بخشي از سخنان تاريخي امام خميني« قدس سره»

در 13 خرداد 1342 (دهم محرم 1383)

الان عصر عاشورا است... گاهي كه وقايع روز عاشورا را از نظر مي گذرانم، اين سئوال برايم پيش مي آيد كه، اگر بني اميه و دستگاه يزيد بن معاويه تنها با حسين «عليه السلام» سر جنگ داشند، آن رفتار وحشيانه و خلاف انساني چه بود كه، در روز عاشورا نسبت به زنهاي بي پناه و اطفال بي گناه مرتكب شدند؟ زنان و كودكان چه تقصير داشتند؟ طفل شش ماهه ي« حسين عليه السلام» چه كرده بود؟ (گريه ي حضار) به نظر من آنها با اساس، كار داشتند. بني اميه و حكومت يزيد با خاندان پيامبر مخالف بودند. بني هاشم را نمي خواستند و غرض آنها از بين بردن اين شجره ي طيبه بود. همين سئوال اين جا مطرح مي شود كه، دستگاه جبار ايران با مراجع سرجنگ داشت، با علماي اسلام مخالف بود، به قرآن چكار داشتند؟ به مدرسه فيضيه چكار داشتند؟ به طلاب علوم دينيه چكار داشتند؟ به سيد 18 ساله چكار داشتند؟ (گريه حضار) سيد 18 ساله با شاه چه كرده بود؟ به دولت چه كرده بود؟ به دستگاه جبار ايران چه كرده بود؟ (گريه شديد حضار) به اين نتيجه مي رسي كه، اينها با اساس كار دارند؟ با اساس اسلام و روحانيت مخالفند. اينها نمي خواهند، اين اساس موجود باشد. اينها نمي خواهند صغير و كبير ما موجود باشد. اسراييل نمي خواهد، در اين مملكت قرآن باشد. اسراييل نمي خواهد، در اين مملكت علماي اسلام باشند. اسراييل نمي خواهد، در اين مملكت دانشمند باشد. اسراييل به دست عمال سياه خود، مدرسه فيضيه را كوبيد. ما را مي كوبد. شما ملت را مي كوبد. مي خواهد اقتصاد شما را قبضه كند. مي خواهد، تجارت و زراعت شما را از بين ببرد. مي خواهد ، ثروتها را تصاحب كند. اسراييل مي خواهد، به دست عمال خود آن چيزهايي را كه مانع هستند، آن چيزهايي را كه سد راه هستند، از سر راه بردارد. قرآن سد راه است، بايد برداشته شود. روحانيت سد راه است، بايد شكسته شود. مدرسه فيضيه و ديگر مراكز علم و دانش سد راه است، بايد خراب شود. طلاب علوم دينيه ممكن است، بعدها سد راه بشوند، بايد كشته شوند. از پشت بام پرت شوند. بايد سر و دست آنها شكسته شود. براي اين كه اسراييل به منافع خودش برسد. دولت ايران به تبعيت از اغراض و نقشه هاي اسراييل به ما اهانت كرده و مي كند.   

امام« قدس سره» سپس به رفراندوم فرمايشي اشاره مي فرمايند:

«شما اهالي محترم قم ملاحظه فرموديد، آن روز كه آن رفراندومي كه برخلاف مصالح ملت ايران بود، با زور سرنيزه اجرا شد، در كوچه ها و خيابان هاي قم، در مراكز روحانيت، در جوار فاطمه معصومه «عليها السلام» مشتي اراذل و اوباش را راه انداختند. در اتومبيل ها نشاندند و گفتند مفت خوري تمام شد، پلوخوري تمام شد. آيا اين طلاب علوم دينيه كه شباب عمرشان را، موقع نشاطشان را، در اين حجرات مي گذرانند و ماهي 40 الي صد تومان بيشتر ندارند، مفت خورند!؟ ولي آنهايي كه، يك قلم درآمدشان، هزار ميليون تومان است، مفت خور نيستند؟ .. بايد ملت قضاوت كند كه، مفت خور كيست؟ من به شما نصيحت مي كنم، اي آقاي شاه! من به تو نصيحت مي كنم، دست از اين اعمال و رويه بردار. من ميل ندارم كه، اگر روزي ارباب ها بخواهند تو بروي، مردم شكرگزاري كنند. من نمي خواهم، تو مثل پدرت بشي. شما ملت ايران به ياد داريد، پيرمردها، چهل ساله ها، حتي سي ساله هايمان نيز ياد دارند كه، در جنگ دوم جهاني سه دولت اجنبي به ما حمله كردند. شوروي و انگلستان و امريكا به ايران ريخته، مملكت را قبضه كردند. اموال مردم در معرض تلف بود، نواميس مردم در معرض هتك بود، ليكن خدا مي داند كه مردم خوشحال بودند  كه پهلوي رفت. من نمي خواهم، تو اين طور باشي. من ميل ندارم، تو مثل پدرت شوي. نصيحت مرا بشنو، از روحانيت بشنو، از علماي اسلام بشنو، اينها صلاح ملت را مي خواهند. از اسراييل نشنو. اسراييل به درد تو نمي خورد. بدبخت، بيچاره، چهل و پنج سال از عمرت مي گذرد، يك كمي تأمّل كن. يك كمي تدبّر كن. يك قدري عواقب امر را ملاحظه كن. كمي عبرت بگير. از پدرت عبرت بگير. اگر راست مي گويند كه، تو با اسلام و روحانيت مخالفي بد فكر مي كني. اگر ديكته مي كنند و به دست تو مي دهند، در اطراف آن فكر كن. چرا بي تأمل حرف مي زني؟ آيا روحانيت حيوان نجس است؟ آيا ما حيوان نجس هستيم؟ اگر اينها حيوان نجس هستند، چرا ملت ايران دست آنها را مي بوسد؟ چرا به آبي كه آنها مي آشامند، مردم خود را تبرك مي كنند؟ آيا ما حيوان نجس هستيم؟ خدا كند كه مراد تو، از اين جمله كه «اينها مثل حيوان  نجس هستند» علما و روحانيت نباشد، وگرنه تكليف ما با شما مشكل مي شود و تكليف تو مشكل تر مي شود. نمي تواني زندگي كني. ملت نمي گذارند كه، تو با اين وضع ادامه دهي. آيا روحانيت و اسلام ارتجاع سياه است؟ لكن تو مرتجع سياه، انقلاب سفيد كردي؟ انقلاب سفيد به پا كردي؟ چه انقلاب سفيدي كرده اي؟ چرا اين قدر مي خواهي مردم را اغفال كني؟ چرا مردم را اين قدر تهديد مي كني؟ امروز به من خبر دادند كه، عده اي از وعاظ و خطباي تهران را برده اند، سازمان امنيت و تهديد كرده اند كه، از سه موضوع حرف نزنند. 1- از شاه بدگويي نكنند. 2- به اسراييل حمله نكنند. 3- نگويند كه اسلام در خطر است و ديگر هر چه بگويند آزادند. تمام گرفتاريها و اختلافات ما در همين سه موضوع نهفته است. اگر از اين سه موضوع بگذريم، ديگر اختلافي نداريم و بايد ديد كه اگر ما نگوييم شاه چنين و چنان است آيا آن طور نيست؟ اگر ما نگوييم اسراييل براي اسلام و مسلمين خطرناك است آيا خطرناك نيست؟ و اصولاً چه ارتباطي و تناسبي بين شاه و اسراييل است كه سازمان امنيت مي گويد: از شاه صحبت نكنيد، از اسراييل نيز صحبت نكنيد؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه، اسراييلي است؟ آيا به نظر سازمان امنيت شاه، يهودي است؟! آقاي شاه! شايد اينها مي خواهند، تو را يهودي معرفي كنند كه من بگويم كافري تا، از ايران بيرونت كنند و به تكليف تو برسند؟! تو نمي داني اگر يك روز صدايي در بيايد، ورق برگردد، هيچ كدام از اينها كه اكنون دور تو را گرفته اند، با تو رفيق نيستند. اينها رفيق دلارند. اينها دين ندارند. اينها وفا ندارند. دارند همه چيز را به گردن تو بيچاره مي گذارند. آن مردك كه حالا اسم او را نمي برم، آن گاه كه دستور دادم، گوش او را ببرند، نام او را مي برم (احساسات شديد مردم) آمد به مدرسه فيضيه و سوت كشيد، كماندوها اطراف او مجتمع شدند. فرمان حمله داد. بريزيد، بكوبيد، تمام حجرات را غارت كنيد، همه چيز را از بين ببريد. وقتي كه، از او مي پرسي، چرا اين جنايات را كرديد، مي گويند شاه گفته است. فرمان ملوكانه است كه مدرسه فيضيه را خراب كنيم. اينها را بكشيم، نابود كنيم.      

مطالب خيلي زياد است. بيشتر از آن است كه شما تصور مي كنيد. حقايقي در كار است، مملكت ما، اسلام ما، در معرض خطر است. آن چيزي كه در شرف تكوين است، سخت ما را نگران و متأسف ساخته است. از وضع ايران، از وضع اين مملكت خراب، از وضع اين هيأت دولت و از وضع اين سردمداران حكومت نگران و متأسف هستيم و از خداوند بزرگ اصلاح امور را خواهانيم.

اين سخنراني ساده كه عبارات و كلمات آن براي همه قابل درك و فهم بود، با خطاب مستقيم به شاه او را شكست و خرد كرد و رسالتي تاريخي را به انجام رساند.

امام رسماً و علناً با شديدترين حملات رو در روي شاه قرار گرفت. مبارزه ابعاد وسيعي يافت و نيروي انقلابي متكي به اسلام بدون تمايل به بيگانه، عينيت پيدا كرد. ترس و وحشتي كه همواره در بين توده مردم از شاه و دولت و دستگاه امنيتي وجود داشت، تا حد بسياري از بين رفت. شاه بت بزرگي بود كه، در برابرش جز خضوع و خشوع معني نداشت. در كلمات خطابي روح الله، شاه از آن مقام خيالي و تصوري پايين كشيده شد و به دل ها شجاعت داد كه قهرمانانه بپاخيزند  به وظايف اسلامي خود عمل كنند و فتواي تقيه حرام است را جداً به اجرا در آورند.

امام خميني« قدس سره» با ايراد اين سخنان، پاسخ نطق شاه را در 4 بهمن 1341 كه در صحن مطهر قم ايراد كرد، به صورت دندان شكن و محكم داد. اين سخنان بلافاصله به تهران گزارش شد. ساواك مأموريت يافت كه امام را توقيف كند. ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد مأموران امنيتي به منزل امام هجوم بردند و ايشان را دستگير كردند، و به تهران آوردند.

خبر دستگيري امام به سرعت در قم و سپس در تهران و ساير شهرها انتشار يافت. مردم قم به خيابان ها ريختند و، به راهپيمايي اعتراض آميز پرداختند.

پليس براي پراكنده ساختن مردم ابتدا به تيراندازي هوايي پرداخت، و مردم با پليس درگير شدند و در همان دقايق نخست، معاون شهرباني را به قتل رساندند؛ يك كاميون نظامي را آتش زدند. تيراندازي به طرف مردم شروع شد، و عده اي از مردم كشته شدند. سرانجام با وارد شدن ارتش و مستقر كردن تانك ها و به پرواز درآوردن هواپيماها و شكستن ديوار صوتي، براي ارعاب مردم و فرارسيدن تاريكي هوا به طور موقت قضيه فيصله داده شد.

دستگيري امام قدس سره و قيام خونين 15 خرداد

هم زمان با دستگيري رهبر نهضت اسلامي و بسياري از علما و وعاظ و شخصيت هاي ذي نفوذ در قم، تهران و شهرستان ها، زمينه ي يك سركوب وحشيانه و خونين توسط ايادي دژخيم فراهم شد.

اجتماعات و تظاهرات مردمي زنان و مردان در اعتراض به بازداشت امام در قم، تهران و برخي ديگر از شهرستان ها، با هجوم نيروهاي مسلح، به خاك و خون كشيده شد. دانشگاه تهران با تانك و مسلسل و افراد مسلح به محاصره درآمد.

سيل خروشان كشاورزان غيور و كفن پوش ورامين، دهقانان كَن˚ و مردم جمارانبه سوي تهران سرازير شدند؛ و انبوه جمعيت، اعم از بازاريان، بارفروشان، دانشگاهيان، و اقشار مختلف مردم، با غريو رعد آساي «يا مرگ يا خميني»و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورند.       

شاه در برابر قيام قهرآلود ملت، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نيروهاي تحت فرمان خود، تظاهركنندگان را با وضع فجيعي كه قلم از توصيف آن عاجز است، قتل عام كرد و تهران را در 15 خرداد 1342 به حمام خون تبديل ساخت.

هم زمان با قتل عام مردم مبارز در تهران، كشتارهاي فجيعي در قم، شيراز، مشهد، تبريز و ديگر شهرستانها، توسط دژخيمان رژيم به وقوع پيوست و براي ادامه ي سياست سركوب با وجود سانسور شديد، خبرهاي مربوط به دستگيري رهبر نهضت اسلامي ايران و قيام 15 خرداد و كشتارهاي قم، تهران، مشهد و ساير شهرستانها، در مدت كوتاهي در سراسر كشور پخش شد و موجي از خشم و نفرت عليه شاه  به راه افتاد. خبرگزاريها نيز بازتاب گسترده ي قيام مردم را، در حمايت از رهبر نهضت و واكنش شخصيت هاي سياسي، علمي و مذهبي اعتراض به دستگيري امام و كشتار مردم بي گناه به سراسر جهان مخابره كردند، كه يكي از آنها اعلاميه ي اعتراض آميزِ شيخ محمد شلتوت، مفتي و رئيس دانشگاه الأزهر مصر بود، كه شش روز بعد از دستگيري امام و فاجعه ي خونين 15 خرداد صادر شد؛ در اين اعلاميه دستگيري علما و اهانت به ساحت مقدس آنان، به عنوان داغ ننگي بر پيشاني بشريت معرفي گرديد؛ وي طي تلگرافي خطاب به شاه خواست از تجاوز به حريم روحانيت و علماي اسلام كه پاسداران قوانين الهي هستند، خودداري كند و علماي بازداشت شده را هر چه زودتر آزاد سازد.  

حوزه هاي علميه ي نجف اشرف، كربلا و كاظمين نيز به محض دريافت خبر بازداشت امام و كشتار 15 خرداد به پا خاستند و با تشكيل اجتماعات و طي تلگراف هايي به سلاطين و رؤساي جمهوري كشورهاي اسلامي و سازمان هاي بين المللي، حمايت خود را از امام ، و تنفر خويش را نسبت به اعمال وحشيانه ي رژيم و جمعي از علما در تهران و شهرستانها، هر كدام به گونه اي حمايت خود را ابراز كردند و خواستار آزادي حضرت امام شدند.

اعتصاب سراسري تهران، در 21 خرداد به مناسبت هفتم فاجعه ي خونين فيضيه ضربه اي بود كه رژيم را درمانده تر كرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد، علماي سرشناس شهرستان ها به تهران موجب شد كه رژيم تن به سياست آرام سازي و تشنج زدايي دهد و با آزاد نمودن امام« قدس سره»، خشم ها را فرونشاند.

11 مرداد ماه 1342 امام را نمايشي آزاد و در مدت كوتاهي اين آزادي تبديل به حصر گرديد؛ رژيم از ترس سيل خروشان جميعت كه براي ديدار امام مي شتافتند، نخست وي را از زندان پادگان عشرت آباد به داوديه و از آنجا به قيطريه انتقال داد؛ بدين ترتيب امام قدس سره در يك منزل شخصي كه افتخاراً در اختيار ايشان گذاشته شده بود، تحت نظر و مراقبت شديد مأموران قرار گرفت. گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطري يافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علماي شهرستان ها در تهران تا مدتي ادامه يافت.     

سرانجام، رژيم، هر كدام از آنان را به گونه اي مجبور به مراجعت كرد. علي رغم اين شرايط، فريبكاري رژيم، مانع از تداوم نهضت و ضربات ناشي از آن نگرديد.

يكي از آثار ادامه ي حصر امام، تشكيل گروه هاي زيرزمين در قم، تهران و شهرستان ها بود كه، گاه با نام هاي جبهه ي مسلمانان آزاد، جمعيت هاي مؤتلفه ي اسلامي، مجمع روحانيون مجاهد و گاه بدون نام، مانند تشكيلات سري اصفهان، شيراز، قزوين، گاه نيز به صورت نشريه هاي انقلابي مانند، بعثت و فرياد خودنمايي مي كرد.

از تعداد شهداي 15 خرداد آمار صحيحي در دست نيست. اما تعداد آنها را رقمي بين 5 تا 15 هزار نفر، تخمين زده اند. در تهران و قم و ساير شهرها دولت به دستگيري و محاكمه ي روحانيان و مردم ادامه داد. زندان ها از اقشار گوناگون مردم، پر شد و عده اي نيز محاكمه و اعدام شدند.

جريان 15 خرداد ظاهراً به نفع شاه تمام شد و امام تبعيد و تاريكي خفقان حاكم شد؛ اما در واقع 15 سال بعد شاه را از اين مملكت بيرون كرد و با رفتن او بار ديگر، خورشيد پر تشعشع اسلام طلوع كرد و مملكت را از ظلم و ستم رهانيد.

ياد و خاطره شهداي 15 خرداد براي همه ي تاريخ گرامي باد.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






اين مطلب درفهرست موضوعات وبسايت-رديف: قيام امام15خرداد 42 ، ،
برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 15 خرداد 1393برچسب:, | 14:54 | تهيه وتنظيم مطالب توسط : سیدمحمدباقری | | بازديد :